پارساپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 10 روز سن داره

خوشگلترین پسر دنیا

بدون عنوان

سلام عسل من... حالت چطوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟  میدونم که خوبی...این حرفو از شیطونیات و لگدای محکمی که میزنی میگم!!!   عزیزم الان تو هفته 37 هستی... دیگه مامانی حسابی سنگین شدم و  با سختی خودمو تکون میدم!!! شبا هم که از درد لگن خیلی اذیت میشم .. ولی همه ی این درد  و سختی ها به داشتن تو می ارزه پسرم... قربونت بره بابایی! این یه تیکه رو بابایی الان اومد و نوشت! ا ا لان که  عید هست و  با بایی تعطیله خیلی بهم کمک میکنه... بابا جونت خیلی گله پسرم... قدرشو بدونیا... مامان بزرگتم که  همیشه کمک حال مامان بوده و نذاشته بهم فشار بیاد... و اما کسی که خیلی منتظر اومدنته دایی صادق هست که همیشه ...
11 فروردين 1393

حرفای خودمونی

سلام پارسای گلم.....حالت خوبه؟؟؟؟  مامانی امروز سر درد و کمر درد داشتم....زیاد حالم خوب نبود.... اخه این چن روز که گذشت همش در حال مهمانداری بودم! پنج شنبه شب که آقاجون و عمه و عموهات و عموی بابایی اومدن خونمون... و دیشب هم که دایی های مامانی و مامان جون اینا اومدن... راستی پسرم مامانی  یه وقتایی  واست شعر میخونم مثل  پسر پسری..........قند و عسلی .........پارسای مامانیش.........جیگر مامانی......... و یه شعر دیگه که میخونم گل پسره ماشالله.......تاج سره ماشالله......از همه چی باخبره.........چشم نخوره ایشالا........... خلاصه مامانی به عشق تو شاعر شده! میبینی چقد دوستت دارم عزیزم........
11 فروردين 1393

حرفای مادرانه

سلام پسر گلم .  خیلی وقت بود میخواستم تو وبلاگت مطلب بذارم ولی نمیدونستم از کجا شروع کنم.... خلاصه امروز دلم خواست باهات حرف بزنم... عزیزم دیروز سیسمونیتو مامان بزرگ اینا اوردن و چیدن .. هروقت میرم تو اتاقت احساس میکنم جات خیلی خالیه تو خونمون...پسرم دو ماه دیگه با قدمای کوچولوت میای و زنگیمونو شیرین تر میکنی ... من و با بایی بی صبرانه منتظر او مدنتیم پارسا جان.... ... ...
11 فروردين 1393

پارسای بابا

سلام پسر گلم  بابایی جونم چطوری قشنگم چه خبرا ؟؟؟ جیگر طلا بیا دلم واسه دیدنت یه ذره شده  ابشالا با سلامتی    ...
11 فروردين 1393